تأثیر فراگیر شدن فناوری هوش مصنوعی بر ژئوپلیتیک انرژی

 مقدمه 
هوش مصنوعی (Artificial Intelligence) به سرعت در حال ایجاد تغییرات گسترده در ابعاد مختلف زندگی بشر می‌باشد و چشم‌انداز صنعت انرژی نیز از این قاعده مستثنی نیست. در سال‌های اخیر و به ویژه بعد از به قدرت رسیدن مجدد جمهوری‌خواهان در ایالات متحده و راهبرد آنها در خصوص چیرگی انرژی(Energy Dominance) به معنی تکیه بر انرژی به عنوان عنصر قدرت ملی و همچنین سرمایه‌گذاری هنگفت ایالات متحده و شرکا بر فناوری هوش مصنوعی به هدف تثبیت جایگاه رهبری در این حوزه، نگاه‌ها به مسائل حوزه انرژی به عنوان یک کالای اقتصادی، تدریجا تغییر نموده و هم انرژی و هم فناوری ابعاد سیاسی نسبتا گسترده‌تری پیدا نموده‌اند به شکلی که نگاه به انرژی و فناوری به عنوان یک ابزار کلیدی قدرت رو به گسترش می‌باشد. همچنین حوزه مطالعاتی نسبتا نوظهور Techno-politics(به معنی بررسی و فهم پیچیدگی‌های رابطه بین سیاست و فناوری) در بررسی‌های علوم سیاسی در خصوص مسائل بین المللی جایگاه ویژه‌ای یافته و در تحلیل‌های حوزه انرژی نیز کاربرد‌های قابل توجهی دارد. تأثیر فراگیری فناوری هوش مصنوعی بر ژئوپلیتیک انرژی چندوجهی بوده و این فناوری تولید، توزیع، مصرف و پویایی قدرت بین ملت‌ها را تحت تأثیر قرار می‌دهد. این گزارش به بررسی تاثیرات فراگیر شدن فناوری هوش مصنوعی و پیامد‌های آن بر ژئوپلتیک انرژی می‌پردازد.


 تحلیل و بررسی 
به مدت دو قرن، توزیع جغرافیایی ذخایر نفت، گاز طبیعی و زغال‌سنگ یکی از اصلی‌ترین فاکتور‌های شکل‌دهی به ژئوپلیتیک و توزیع قدرت و ثروت میان کشور‌ها بوده است. موقعیت نسبی یک کشور در سیستم بین‌المللی تحت تأثیر طیفی از ویژگی‌ها،  از جمله تولید ناخالص داخلی (GDP)، جمعیت، موقعیت سرزمینی، منابع طبیعی  و توان نظامی قرار دارد. داشتن کنترل و دسترسی به منابع و بازارهای مهم انرژی، یک دارایی مهم محسوب می‌شود، زیرا به کشورها امکان می‌دهد تا منافع ملی خود را در داخل حفظ نموده و نفوذ اقتصادی و سیاسی خود را در خارج اعمال کنند. در مقایسه، کشورهایی که فاقد چنین دارایی‌هایی هستند، اهرم کمتری داشته و آسیب‌پذیرترند. یکی از عواملی که در قرن 21 اهمیت فزاینده‌ای در توزیع ثروت و قدرت ایفا می‌کند را می‌توان عنصر فناوری دانست. با تغییر دینامیک قدرت در قرن 21، کشورهای پیشرو در حوزه‌ فناوری‌های نوین مانند هوش مصنوعی، محاسبات کوانتومی و ... مزیت‌های راهبردی به‌دست خواهند آورد. عنصر فناوری وابستگی‌ها و رقابت‌های اقتصادی را تقویت نموده و در نهایت، کشورهایی که بتوانند از نوآوری‌های فناورانه بهره‌برداری نموده و در عین حال ریسک‌های آن را کاهش دهند، با تکیه بر عنصر فناوری بر چشم انداز ژئوپلیتیک قرن بیست‌ویکم تاثیر قابل توجهی خواهند گذاشت. از طرفی پیشرفت‌ها در انرژی‌های تجدیدپذیر و مواد معدنی حیاتی که در ساخت فناوری‌های تجدیدپذیر نقشی حیاتی دارند، ژئوپلیتیک سنتی انرژی را در آستانه تغییرات وسیعی قرار داده است. 
فناوری نوظهور هوش مصنوعی به تدریج در حال ایجاد انقلابی عظیم در زمینه‌های متفاوت از جمله نحوه تولید و توزیع انرژی می‌باشد. در سالیان اخیر با توجه به رشد چشمگیر پیشرفت انرژی‌های تجدیدپذیر، اساسی‌ترین موضوع این فناوری‌ها که اقتصادی بودن آن‌ها می‌باشد، دچار تحول شده و هزینه‌ها به شدت کاهش یافته است. از این رو مشکل اتکاپذیری انرژی‌های تجدیدپذیر را می‌توان اصلی‌ترین مشکل این فناوری‌ها دانست. شبکه‌های هوشمندکه توسط الگوریتم‌های هوش مصنوعی تغذیه می‌شوند، می‌توانند جریان انرژی را بهینه نموده و نوسانات تقاضا را پیش‌بینی کرده و از قطعی‌ها جلوگیری کنند.(IEA, 2024) این امر مقاومت و کارایی شبکه‌های توزیع را افزایش می‌دهد که برای امنیت انرژی حیاتی بوده و همچنین منجر به ارتقای اتکاپذیری این نوع از انرژی‌ها خواهد شد. علاوه بر این، هوش مصنوعی ادغام منابع انرژی تجدیدپذیر مانند خورشیدی و باد را با پیش‌بینی دقیق تولید متناوب آنها تسهیل می‌کند. این موضوع با افزایش اتکا پذیری(reliability) انرژی‌های تجدیدپذیر باعث تسریع ترویج پذیرش انرژی تجدیدپذیر و کاهش وابستگی به سوخت‌های فسیلی می‌شود. (CSIS, 2024) همچنین در بخش اکتشاف و تولید انرژی‌های هیدروکربوری، هوش مصنوعی می‌تواند مجموعه داده‌های زمین‌شناسی بزرگ را برای شناسایی ذخایر جدید به صورت کارآمدتر از فناوری‌های پیشین تجزیه و تحلیل نموده و مناسبات اکتشاف را برای تولیدکنندگان نفت و گاز تغییر دهد (Bruegel, 2024)
در زمینه مصرف نیز هوش مصنوعی در حال تغییر دادن نحوه مصرف در بخش‌های مختلف می‌باشد. در بخش خانگی سیستم‌های مدیریت انرژی می‌توانند الگوهای مصرف فردی و جمعی را تجزیه و تحلیل نموده و توصیه‌هایی متناسب شده برای صرفه‌جویی در مصرف ارائه دهند (Columbia SIPA,2024). خانه‌ها و ساختمان‌های هوشمند مجهز به هوش مصنوعی می‌توانند مصرف انرژی را بهینه سازی نموده و گرمایش، روشنایی و لوازم خانگی را بر اساس معیار‌هایی تنظیم کنند. در بخش صنعتی نیز، هوش مصنوعی می‌تواند راندمان انرژی را در فرآیندهای انرژی بر را افزایش داده و به طور قابل توجهی بر تقاضای جهانی انرژی تأثیر بگذارد.(ICEF, 2024) 
همانطور که ملاحظه شد هر سه بخش تولید و توزیع و مصرف انرژی توسط فناوری هوش مصنوعی در حال تغییر می‌باشند. از این رو می‌توان نتیجه گرفت که این فناوری در حال ایجاد تغییراتی بنیادین می‌باشد و ممکن است معادلات عرصه انرژی دچار تحولی اساسی شود به طوری که شیوه نقش آفرینی انرژی در عرصه ژئوپلتیک کاملا دچار تغییر شده و منجر به تغییر در پویایی قدرت ژئوپلیتیکی شود. کشورهای پیشرو در فناوری هوش مصنوعی و کاربردهای آن در عرصه انرژی،  ممکن است با سرمایه‌گذاری گسترده موفق به ایجاد مزیت رقابتی در این زمینه شوند و این به معنی تحت تأثیر قرار دادن بازارهای جهانی انرژی و زنجیره‌های تأمین این صنعت می‌باشد. (Brookings,2024) بهبود مقاومت شبکه و تنوع بخشیدن به منابع انرژی می‌تواند تعاریف امنیت انرژی را در کشور‌های تقاضا کننده و حتی عرضه کننده تحت تاثیر قرار داده و در بلند مدت سیاست‌ها و راهبرد‌های امنیت انرژی را تغییر دهد. به عنوان مثال آسیب‌پذیری‌های جدیدی مانند حملات سایبری بوجود خواهند آمد که زیرساخت‌های انرژی کنترل‌شده توسط هوش مصنوعی را هدف قرار می‌دهند. همچنین افزایش تقاضای انرژی خود هوش مصنوعی، به ویژه برای مراکز داده، می‌تواند منجر به تغییر ترکیب منابع انرژی شود. به عنوان مثال ایالات متحده در پی ارتقای فناوری‌های رآکتور‌های کوچک و متوسط (SMR) برای تامین انرژی مراکز داده خود می‌باشد. یکی از دلایل علاقه دولت جدید ایالات متحده برای دسترسی به معادن اوکراین را می‌توان در وجود عناصر کمیاب خاکی (rare earth elements) و معادن اورانیوم برای توسعه SMR‌ها در ایالات متحده جست.
همچنین هوش مصنوعی می‌تواند نقش قابل توجهی در زمینه تغییرات آب و هوایی ایفا نماید. با بهینه‌سازی و ادغام انرژی‌های تجدیدپذیر و بهبود راندمان انرژی، هوش مصنوعی می‌تواند گذار به یک سیستم انرژی کم آلاینده‌تر را تسریع نموده و همچنین برای بهینه‌سازی فناوری‌های جذب و ذخیره کربن استفاده شود و آنها را کارآمدتر و اقتصادی‌تر کند. علاوه بر این، فناوری مذکور سیستم‌های مدل‌سازی و پیش‌بینی آب و هوا را بهبود بخشیده و بینش‌های بهتری در مورد تأثیرات تغییرات آب و هوایی برای تصمیم‌گیری‌های سیاستی ارائه می‌دهد. از این رو می‌توان تغییرات ایجاد شده در این صنعت توسط هوش مصنوعی را یک تغییر دهنده بازی (game changer) تدریجی در نظر گرفت.

 نظر کارشناسی
فناوری هوش مصنوعی پتانسیل تغییر گسترده ابعاد متفاوت زندگی بشر را دارد که بخش انرژی یکی از آن‌هاست. در اثر تغییرات گسترده در سه بخش تولید و توزیع و مصرف و همچنین نوع انرژی مورد استفاده جنبه‌های متفاوت صنعت انرژی تحت تاثیر قرار گرفته و تدریجا سیاست‌های دولت‌ها و شرکت‌ها به تناسب تغییر نموده و ژئوپلتیک و ژئواکونومی انرژی تحت تاثیرات وسیع و عمیقی قرار خواهد گرفت. این فناوری در حالی که فرصت‌های قابل توجهی برای بهبود کارایی، امنیت و پایداری ارائه می‌دهد، چالش‌هایی را نیز به همراه دارد که نیازمند برنامه‌ریزی دقیق، مقررات متناسب و همکاری‌های بین‌المللی است. با ادامه تکامل هوش مصنوعی، تأثیر آن بر ژئوپلیتیک انرژی تشدید خواهد شد و رویکردهای فعالانه و اندیشمندانه برای بهره‌برداری از مزایای آن و در عین حال کاهش خطرات آن ضروری است. تأثیر هوش مصنوعی بر ژئوپلیتیک انرژی پیامدهای قابل توجهی برای خاورمیانه به عنوان منطقه‌ای که اقتصاد آن بر اساس نفت بنا شده، خواهد داشت. در سالیان اخیر کشور‌های عربی خاورمیانه تلاش گسترده‌ای برای متنوع سازی اقتصاد خود نموده‌اند اما فعلا خاورمیانه به شدت به تولید و صادرات انرژی وابسته است. از این رو این منطقه تحت تاثیر قرار خواهد گرفت که مواردی از آن در سطور ذیل عنوان شده است: 
    تغییر دینامیک قدرت انرژی:
افزایش بازدهی انرژی ناشی از به کارگیری هوش مصنوعی و گسترش انرژی‌های تجدیدپذیر می‌تواند تقاضای جهانی برای نفت را کاهش داده و بر پایه اقتصادی بسیاری از کشورهای خاورمیانه تأثیر بگذارد. همچنین سیاست دولت جدید ایالات متحده برای افزایش چشمگیر تولید نفت و گاز و احتمال بازگشت نفت و گاز روسیه به بازار‌های جهانی در دوران بعد از تحریم میتواند بازار را به سمت قیمت‌های پایین‌تر سوق دهد. از این رو ایجاد تنوع اقتصادی و سرمایه‌گذاری در بخش‌های غیرنفتی برای اقتصاد‌های متکی به درآمد‌های نفتی ضروری به نظر می‌رسد. کشورهایی در منطقه که در فناوری‌های هوش مصنوعی و انرژی‌های تجدیدپذیر سرمایه‌گذاری می‌کنند، می‌توانند به عنوان بازیگران موثر در چشم‌انداز جهانی انرژی ظاهر شده و بخشی از مزیت نسبی از دست رفته خود را جبران نمایند. البته رقابت بر سر فناوری هوش مصنوعی و کاربردهای آن در بخش انرژی می‌تواند در بین کشورهای خاورمیانه تشدید شده و منجر به ائتلاف‌ها و رقابت‌های جدید شود.

    تغییر صنایع انرژی:
بهینه‌سازی فرآیندهای اکتشاف، تولید و پالایش نفت و گاز توسط هوش مصنوعی منجر به کاهش هزینه و افزایش کارایی بخصوص در بخش صنعتی خواهد شد که مزیت‌های رقابتی را دستخوش تغییراتی خواهد نمود. همچنین ادغام انرژی‌های تجدیدپذیر در شبکه تولید کنندگان را قادر خواهد ساخت تا ترکیب انرژی خود را متنوع نموده و وابستگی به سوخت‌های فسیلی را کاهش دهند. (IRENA, 2024) همچنین پلتفرم‌های تجارت انرژی با هوش مصنوعی و مدل‌های کسب و کار جدید و خدمات انرژی شخصی از تغییرات مهم خواهد بود. (McKinsey, 2023)
    تأثیرات اجتماعی-اقتصادی:
خودکارسازی برخی از فرآیند‌ها با استفاده از هوش مصنوعی در بخش انرژی می‌تواند منجر به جابجایی مشاغل، به ویژه در صنایع سنتی مبتنی بر نفت و گاز شود. کشورهای تولید کننده نفت و گاز ( عمدتا کشور‌های عربی خاورمیانه) در حال سرمایه‌گذاری در برنامه‌های بازآموزی و ارتقاء مهارت هستند تا نیروی کار خود را برای آینده آماده کنند. (Acemoglu & Restrepo, 2018)
    پیامدهای ژئوپلیتیکی:
اگر ستون‌های ژئوپلیتیک انرژی را مفاهیمی مانند امنیت انرژی، کنترل منابع، شبکه‌های انتقال، وابستگی متقابل اقتصادی، سیاست‌های محیط زیستی و توافق‌های آب‌وهوایی، اتحادها و رقابت‌های سیاسی و اقتصادی و ... در نظر بگیریم،  تمامی این مفاهیم به مرور دستخوش تغییرات ناشی از فراگیری هوش مصنوعی خواهند شد. به عنوان مثال پیش‌بینی عدم تعادل عرضه و تقاضا و محافظت از زنجیره‌های تأمین در برابر اختلالات، امنیت انرژی را دستخوش تغییراتی خواهد نمود. در زمینه کنترل منابع، یادگیری ماشینی، ذخایر معدنی کشف‌نشده برای باتری‌ها را شناسایی نموده و اکتشاف ذخایر جدید (مانند تحلیل داده‌های لرزه‌ نگاری برای نفت/گاز) و افزایش بازده استخراج را تسریع می‌کند. در زمینه اتحادها و رقابت‌های سیاسی و اقتصادی، ائتلاف‌های بین المللی جدیدی در زمینه تغییر استانداردهای فناوری انرژی و زنجیره‌های تأمین شکل خواهد گرفت. به عنوان مثال روابط تجاری جدیدی بر اساس صادرات و واردات انرژی شکل‌ گرفته و رقابت بر سر دسترسی به استخراج و فرآوری مواد معدنی حیاتی ( با توجه به افزایش اتکا پذیری انرژی‌های تجدیدپذیر در اثر فراگیری هوش مصنوعی) تشدید خواهند شد. همچنین در زمینه بازتعریف وابستگی اقتصادی کارایی ناشی از هوش مصنوعی، تقاضای سوخت‌های فسیلی را تا حدودی کاهش داده و الگوهای تجاری را تغییر می‌دهد.
آسیب‌پذیری زیرساخت‌های انرژی کنترل‌شده توسط هوش مصنوعی در برابر حملات سایبری می‌تواند تهدیدی بالقوه برای عرضه انرژی ایجاد نموده و منجر به زیان اقتصادی شود. در نتیجه امنیت سایبری برای محافظت از سیستم‌های انرژی اهمیت ویژه‌ای خواهد یافت و سرمایه‌گذاری و همکاری در این زمینه بیشتر خواهد شد. همچنین دسترسی و کنترل داده‌های مرتبط با انرژی به طور فزاینده‌ای مهم شده و توسعه چارچوب‌های حاکمیتی برای تضمین امنیت حاکمیت داده در جهت دفاع از منافع امری مهم خواهد بود. همچنین همکاری بین‌المللی مانند به اشتراک گذاری بهترین شیوه‌ها برای مدیریت شبکه با هوش مصنوعی و سایر ابتکارات تقویت خواهد شد.