عصر همکاری انسان و هوش مصنوعی آغاز شده است

 

پیشرفت سریع فناوری، به‌ویژه در حوزه هوش مصنوعی، تحولی عمیق در محیط‌های کاری مدرن ایجاد کرده است. ادغام هوش مصنوعی با کارکردها انسانی، دیگر یک مفهوم دور از دسترس نیست، بلکه واقعیتی است که نحوه عملکرد سازمان‌ها را بازتعریف می‌کند. با گسترش استفاده از هوش مصنوعی (AI) در حوزه‌هایی مانند پزشکی، مالی و حقوق، همکاری انسان با هوش مصنوعی رایج‌تر شده است. 
در سال ۲۰۲۵، ادغام فناوری با کسب‌وکار وارد مرحله‌ای جدید شده است.
پویایی همکاری جدیدی که انسان‌ها مدت‌ها منتظرش بودند، سرانجام محقق شده است. دنیای کار دیگر به دو بخش جداگانه‌ «فناوری» و «انسان» تقسیم نمی‌شود. اکنون، رابط‌های زبان طبیعی  امکان گفت‌وگوی شبه‌انسانی با ماشین‌ها را فراهم کرده‌اند.
سازمان‌ها به‌طور فزاینده‌ای درمی‌یابند که هوش مصنوعی صرفاً یک ابزار نیست، بلکه یک همکار است. محیط‌های کاری در حال تبدیل شدن به یک ترکیب هم‌افزای انسان و ماشین هستند، همکاری شانه‌به‌شانه، با خلق مشترک در سطحی که پیش از این سابقه نداشته است.
همان‌طور که مطالعات نشان می‌دهد، باید انتظار داشت روند ادغام انسان و ماشین با سرعت بیشتری ادامه پیدا کند. این روند با نقش فزاینده هوش مصنوعی، در هم‌افزایی با سایر فناوری‌ها، از رباتیک و بیومتریک گرفته تا رایانش فضایی  ممکن خواهد شد. در مقاله‌ای با عنوان «ربات‌ها چهره خدمات مشتری را تغییر می‌دهند»  نوشته آلیشیا گراندی  و کیلی موریس ، توضیح داده شده است که چگونه می‌توان فناوری ربات‌ها را به‌گونه‌ای به کار گرفت که ارزش واقعی برای مشتریان ایجاد کند؛ به‌صورت ارائه تجربه‌ای برتر در مکان‌هایی مانند هتل‌ها، رستوران‌ها و فروشگاه‌ها. در این موارد، موفقیت به سه عامل کلیدی بستگی دارد:
      1.    کارکرد (ربات‌ها چه کاری می‌توانند انجام دهند؟)
      2.    تعامل (آیا ربات‌ها به عنوان موجوداتی دارای احساس درک می‌شوند؟)
      3.    پذیرش (آیا مشتریان و همکاران مایل به همکاری با ربات‌ها هستند؟)


فناوری دیگری که به ادغام انسان و ماشین کمک می‌کند، رایانش فضایی است. این فناوری با بهره‌گیری از هوش مصنوعی، بینایی رایانه‌ای، واقعیت افزوده و واقعیت مجازی و سایر فناوری‌ها، تجربه‌های مجازی را با تجربه فیزیکی انسان‌ها در دنیای واقعی ترکیب می‌کند. همان‌طور که کتی هکل  در مقاله «شرکت‌های پیشگام چگونه به اپل ویژن پرو  نگاه می‌کنند»  می‌نویسد، رایانش فضایی این امکان را فراهم می‌آورد که افراد به شیوه‌های نوین با یکدیگر و با فناوری تعامل داشته باشند. به عنوان مثال، این ادغام روزافزون 
باعث می‌شود ارتباط انسان و ماشین به‌جای کلیک و لمس، از طریق حرکات چشم و ژست‌های حرکتی صورت بگیرد.
سیستم‌های هوش مصنوعی مولد امروزی مانند چت جی‌پی‌تی شرکت اپن ای‌آی می‌توانند با انسان‌ها همکاری کنند تا مسائل متنوعی را حل کرده و به اهداف متعددی دست یابند. برای مثال، سناریویی را در نظر بگیرید که امی وب  در مقاله‌ «چگونه برای آینده‌ای غیرقابل پیش‌بینی با هوش مصنوعی مولد آماده شویم»  مطرح می‌کند: در یک شرکت بیمه، ارزیابان ریسک  با هوش مصنوعی همکاری می‌کنند. در ابتدا، ارزیاب از هوش مصنوعی می‌خواهد که یک ارزیابی ریسک برای بیمه‌ یک ملک ارائه دهد. سپس ارزیاب، خروجی تولیدشده را بررسی می‌کند و ممکن است از هوش مصنوعی بخواهد با استفاده از منابع داده‌ دیگر مانند تصاویر گزارش‌های بازرسی، ارزیابی را به‌صورت تکراری اصلاح کند. در نتیجه‌ این همکاری، ارزیاب و هوش مصنوعی به یک پیشنهاد بیمه بهینه دست می‌یابند.
در این دنیای جدید که فناوری با کار ادغام شده، رهبران باید درباره نحوه‌ توزیع وظایف میان انسان‌ها و ماشین‌های هوشمند بازاندیشی کنند و آن را مدیریت نمایند. آن‌ها باید تعادلی بهینه پیدا کرده، از افراط و تفریط در واگذاری وظایف پرهیز کنند و اطمینان حاصل کنند که ریسک‌های احتمالی به‌درستی شناسایی و مدیریت می‌شوند. سازمان‌هایی که از پس این چالش‌ها برآیند، مزیت رقابتی خود را افزایش خواهند داد.
برای دستیابی به چنین ادغامی ، به مهارت‌های جدیدی نیز نیاز خواهد بود و جریان‌های کاری نیز لازم است بازطراحی شوند. شرکت‌ها باید مدل‌های قدیمی عملیاتی و مدیریتی خود را کنار بگذارند. همچنین، مسئولیت‌پذیری فردی و جمعی در استفاده از این فناوری‌ها ضروری خواهد بود. در ادامه، هر یک از این جنبه‌ها به‌اختصار بررسی شده‌اند.

 

 

 

وظایف :

شغل‌های فردی از مجموعه‌ای از وظایف گوناگون تشکیل شده‌اند که به‌طور فزاینده‌ای به‌صورت مشترک بین انسان و ماشین‌ها انجام خواهند شد. در مقاله‌ «هوش مصنوعی مولد و تحول در کارهای دانشی»  مریم علوی و جورج وسترمن  تأکید می‌کنند که توانایی‌های هوش مصنوعی مولد می‌تواند قابلیت انسان برای انجام وظایف شناختی دشوار را تقویت کرده و یادگیری سریع‌تر و مؤثرتر وظایف جدید را تسهیل کند. پرسش کلیدی پیش روی رهبران دیگر این نیست که «ماشین‌ها چه کاری می‌توانند انجام دهند و انسان‌ها چه کاری؟»، بلکه این است که: «انسان و ماشین با همکاری چه وظایفی را می‌توانند به بهترین شکل انجام دهند؟»


مهارت‌ها :

نیاز به مهارت‌های جدید به‌شدت افزایش خواهد یافت. یکی از واضح‌ترین آن‌ها، توانایی مدیریت ابزارهای جدید هوش مصنوعی است. در سازمان‌های بزرگ، آکادمی‌های آموزشی نقشی کلیدی در آموزش همکاری انسان و ماشین خواهند داشت. در مقاله‌ «استفاده از آکادمی‌های دیجیتال برای پر کردن شکاف مهارتی» ، روبن مانچا  و سالواتوره پاریسه  عوامل موفقیت برنامه‌های ارتقای مهارت را توضیح می‌دهند. یادگیری مؤثر ترکیبی از تجربه عملی، آموزش‌های حضوری، و آموزش رسمی حاصل می‌شود. همچنین وقتی حاصل می‌شود که کارمندان پروژه‌هایی را از محیط واقعی کار وارد فرآیند آموزش می‌کنند. هوش مصنوعی نیز می‌تواند نقش مربی یا کوچ را ایفا کند و تجربه‌ یادگیری شخصی‌سازی‌شده و مداومی را فراهم آورد. پشتیبانی از رویکردهای «از پایین به بالا» مانند جامعه‌های یادگیری و تمرین به پذیرش سریع‌تر از طریق آزمایش و یادگیری جمعی کمک می‌کند.


جریان‌های کاری :

ادغام انسان و ماشین باعث تحول در فرآیندهای داخلی سازمان و نقاط تعاملی متفاوتی با مشتری خواهد شد. برای آینده، بازطراحی مدل‌های عملیاتی و ساختارهای سازمانی جدید ضروری خواهد بود به شکلی که امروز نمی‌توان دقیقاً پیش‌بینی کرد. در مقاله‌ای از امی وب ، چارچوبی برای آماده‌سازی رهبران ارائه شده است. یکی از جنبه‌های مهم آن، تغییر ذهنیت است: به‌جای تمرکز صرف بر کارایی فرآیند، باید فرصت‌های جدید برای رشد درآمد در نظر گرفته شود. همچنین، همان‌طور که الکس تپسکات  در مقاله‌ی «وب ۳ چگونه می‌تواند مدل کسب‌وکار خلاقیت را تغییر دهد»  توضیح می‌دهد، خالقان محتوا می‌توانند در کنار هوش مصنوعی شکوفا شوند، نه اینکه قربانی آن باشند. برای مثال، ممکن است بتوانند با استفاده از قراردادهای هوشمند مطمئن شوند که زمانی که محتوای آن‌ها برای آموزش یک الگوریتم استفاده می‌شود، به‌درستی دستمزد دریافت می‌کنند.


قضاوت :

فناوری‌های جدید برای کسب‌وکارها اثرات متقابل و پیچیده‌ای به‌همراه دارند. برخی از این آثار عواقب ناخواسته‌ای هستند مانند ریسک‌های مرتبط با داده، سوگیری‌های احتمالی، و همچنین پیامدهای زیست‌محیطی. مقالاتی در حوزه پرسش‌ها و چالش‌های فناوری، به این دوراهی‌ها و ملاحظات اخلاقی می‌پردازند. خوشبختانه، انسان‌ها توانایی قضاوت دارند.
وقتی کارکنان از هوش مصنوعی مولد استفاده می‌کنند، باید نسبت به اشتباهات، توهمات  یا سوگیری‌های احتمالی آگاه باشند، خطاها را پیش‌بینی کنند و به‌صورت فردی و تیمی با قضاوت دقیق عمل کنند. رهبران نیز باید با تعیین دستورالعمل‌های روشن برای استفاده مسئولانه از هوش مصنوعی، تفکر انتقادی را تشویق کنند. 
در مقاله‌ای از راشیک پارمار ، مارک پیترز ، و لوولین توماس  با عنوان «محاسبات مسئولانه چیست؟» ، یک چارچوب برای این موضوع ارائه شده است.
قرار است مسیری روشن به سوی چیزی ترسیم شود که آن را «واقعیت کسب‌وکار انسانی‌شده با هوش مصنوعی » می‌نامیم جایی که ادغام انسان‌ها و ماشین‌های هوشمند به‌صورت یکپارچه و در مقیاس گسترده رخ می‌دهد.
با شتاب گرفتن این هم‌گرایی انسان و ماشین، فرصت‌های تازه‌ای پدید خواهد آمد، در کنار ریسک‌های فزاینده. بسیاری از نویسندگان این حوزه بر این باورند که پیش‌بینی سرعت تغییر در سازمان‌ها دشوار است. اما یک چیز کاملاً روشن است:
در سال ۲۰۲۵، سازمان شما بیش از پیش شاهد ادغام مداوم فناوری هوش مصنوعی با کار انسانی خواهد بود. در این سال، شرکت‌ها باید تکامل پیدا کنند و تغییر کنند تا هرکدام به روش خود، با آغوش باز به ادغام انسان و ماشین تن دهند و خود را با آن سازگار کنند. رهبران خوب، الهام‌بخش نیروهای خود خواهند بود تا این نوع جدید از همکاری را درک کرده و بپذیرند.
آن‌ها نباید در شیوه‌های قدیمی مدیریت و عملیات گیر کنند، چراکه: «راه بازگشتی وجود ندارد.»